جدول جو
جدول جو

معنی کرب

کرب
استخوان کوچک و چهارگوش مفاصل گوسفند، قاب، استخوان کشکک.، تکه ای از چوب که با ضربت تبر از تنه جدا شود، ظرف سر شیر، کاسه.، نوعی از ادوات کوبه ای که از چوب ساخته می شودنوع نواختن کرب.، یکی از گونه های درخت افرا که در جنگل های شمال ایران فراوان
فرهنگ گویش مازندرانی