معنی سر
- سر
- سر کله، رییس، سرکرد، بزرگ، به آن سوگند هم خورند مثل ته.، سرو، سرخ دار، بی حس، کرخت، سیر، مخالف گرسنه، سیر، واحد وزنی معادل، ۵ گرم، سحر و جادو، راز، نخست، بالا، همسر، پسوند مکان مثل بنه سر، اضافه و بهره.، چمن، لیز، سبزی سیر، بی میل و سیر، پیشوندی به معنی دوباره، در معادل فارسی
