معنی جری جری عصبانی، جنجالی، مصمم، خس و خاشاک، بالا، سربالایی، آفتابه ی سفالی، ظرف مسین کوچکتر از آفتابه، آفتابه ی کوچک.، آفتابه فرهنگ گویش مازندرانی