معنی پر پر پدر، پر پرنده، برگ، دامن، شاخه های درخت، جوانه کوچک، عسل موم نکشیده، کندوی عسل، مخفف پریروز، دو روز پیش، آغل، بخشی از مرتع محصور شده با صخره ها و پرتگاه های متعدد.، گوشواره، لاله گوش، زیاد، فراوان، انباشته، کنار فرهنگ گویش مازندرانی