معنی پاس پاس از قبایل ساکن در کرد محله (کردکوی)، تفاله ی تخم پنبه بعد از روغن کشی که برای خوراک دام به کار.، گوه هر نوع گوه اعم از چوبی یا فلزی، فشار آوردن، مزاحم، درپوش مجرای خروجی تلم، چوبی که مجرای دوغ تلم را می بندد فرهنگ گویش مازندرانی