جدول جو
جدول جو

معنی بند

بند
طناب نازک، نخی که با آن سرکیسه را بندند، بند، کتل، راه سربالایی، حدفاصل آب و خشکی، کوهستان و صخره های.، تار عنکبوت، عنکبوت، درخت زبان گنجشک ون، محلی که آب را از آن جا می توان قطع نموده و به سمت دیگری هدایت.، مستقیم به طرف چیزی یا کسی رفتن، بی محابا گذشتن، طناب رخت.، ته بن
فرهنگ گویش مازندرانی