ولیعهد. نایب السلطنه. (یادداشت مؤلف) : هر رئیسی از رؤسای ترک را اعم از سلاطین و دهقانان ینالی است. (مفاتیح). و رجوع به ینالتکین شود، لقبی از القاب امراء ترک (و جناس آوردن با نالیدن، تقدیم یاء ینال را بر نون تأیید می کند). (یادداشت مؤلف) : کوه از غم بی باکی و طغیان تو نالد بیهوده تو چون در غم طوغان و ینالی. ناصرخسرو. بر آزادگان کبر داری ولیکن ینال و تکین را ینال و تکینی. ناصرخسرو. از بندگان حضرت شاهان سپر فکنده قیصر کم از یماکش سنجر کم از ینالش. خاقانی. ، مجازاً، مغل. ترک. (یادداشت مؤلف) : زشت بود بودن آزاده مرد بندۀ طوغان و عیال ینال. ناصرخسرو. هستم ز نسل ساسان نز تخمۀ تکین هستم ز صلب کسری نز دودۀ ینال. مجد همگر. ، مجازاً، غلام ترک. غلام مغولی: بر آزادگان کبر داری ولیکن ینال و تکین را ینال و تکینی. ناصرخسرو