جدول جو
جدول جو

معنی یکهو

یکهو
(وَ وَ / وِ وِ زَ دَ)
در تداول عوام، دفعتاً. غفلتاً. ناگهان. فجاءه. ناآگاهان. (یادداشت مؤلف) ، تماماً. کلیتاً. بالتمام. همگی. جملگی. همه. تمام. یک باره و نه به دفعات. در یک بار. (یادداشت مؤلف). یهو
لغت نامه دهخدا