نابود و هرزه و بی ماحصل، ضایع و بکار نیامدنی، (برهان)، هرزه و بی معنی، (آنندراج)، نابود و هرزه و بی معنی، (جهانگیری)، نابودو ضایع و فانی و بی فایده و بیهوده و هرزه و ناچیز وبی ثمر و بی حاصل و بی سود، (ناظم الاطباء) : دنیا خود جست و نجستی تو دین چیست به دست تو جز از باد و یاب، ناصرخسرو، جز به مدح او سخن گفتن همه باد است و دم جزبه مهر او هنر جستن همه یاوه است و یاب، سوزنی، ، صورت و پیکر، (از شعوری)، روی و سیما و صورت، (ناظم الاطباء)