معنی هی
- هی (هََ)
- به زبان دری و هندی به معنی هست. (انجمن آرا) (برهان) (غیاث اللغات) :
هیم به پلۀ نیکی ز یک سپندان کم
به پلۀ بدی اندر هزار سندانم.
سوزنی.
گفت یارب گر تو را خاصان هی اند
که مبارک دعوت و فرخ پی اند.
مولوی.
ساقی اگرت هوای ما هی
جز باده میار پیش ما شی.
حافظ.
، مخفف هستی:
بگفتم که تو بازگو مر مرا
اگر مهتری یا که هی کهتری.
نجیبی
