هم چنین. هم چون این. به معنی نیز و هم است. بدینگونه. هم بدین وضع. (یادداشتهای مؤلف) : دگر دست لشکرش را همچنین سپاهی بیاراست گرد و گزین. فردوسی. که ماهوی را بادتن همچنین فکنده پر از خون به روی زمین. فردوسی. ببر همچنین نزد آن پهلوان بدان تا شود شاد و روشن روان. فردوسی. بپوشید رویش به دیبای چین که مرگ بزرگان بود همچنین. فردوسی. تا بدین هفت فلک سیر کند هفت اختر همچنین هفت پدیدار کند هفت اورنگ. فرخی. هندو جواب داد که همچنین است. (کلیله و دمنه). مرا همچنین چهره گلفام بود. سعدی (بوستان). همچنین در زمرۀ توانگران. (گلستان). اگر همچنین سر به خوددربرم چه دانند مردم که دانشورم ؟ سعدی