یکی از سرداران انوشیروان. (ولف) : طلایه به هرمزد خراد داد بسی گفت با او به بیداد و داد. فردوسی موبدی از معاصران قباد ساسانی. (ولف) : کس آید سوی خرۀ اردشیر که آید به درگاه هرمزد پیر. فردوسی پسر انوشیروان. (ولف). هرمز: سوی پاک هرمزد فرزند ما پذیرفته از دل همه پند ما. فردوسی. رجوع به هرمز چهارم و نیز رجوع به ساسانیان شود هرمز. نام فرشته ای است. (برهان). نام خداست نه فرشته. (حاشیۀ برهان چ معین). اورمزد. هورمزد. هرمز. رجوع به این مدخل ها شود