درخشیدن، ترس و بیم. (برهان). مانند هره دردلهره. (از حاشیۀ برهان چ معین) ، آواز مهیب مانند آواز وحوش و سباع در افغانی هورا و هرابه فتح اول. (از حاشیۀ برهان چ معین) : نه آوای مرغ و نه هرای دد زمانه زبان بسته از نیک و بد. فردوسی. مرا بیدار مانده چشم و گوش و دل که چون یابم به چشم از صبح برقی یا بگوش از وحش هرایی. ناصرخسرو