معنی هدر - لغت نامه دهخدا
معنی هدر
- هدر
(تَ) - رایگان و باطل شدن خون، باطل کردن خون. (از اقرب الموارد) ، بانگ کردن شتر بی شقشقه. (منتهی الارب) (مصادراللغۀ زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (اقرب الموارد) ، بانگ کردن کبوتر. (منتهی الارب) (مصادراللغه زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). تکرار صوت کبوتر در حنجره اش. (اقرب الموارد) ، جوشیدن شراب. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، بانگ کردن رعد. (اقرب الموارد) ، شکافته شدن شکوفۀ خرمابن. (اقرب الموارد) ، نیک دراز گردیدن گیاه و انبوه شدن و تمام شدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
رایگان وباطل شدن حق و خون و جز آن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، باطل گردانیدن چیزی. (منتهی الارب). باطل گردانیدن خون و جز خون را. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا