معنی هجوء هجوء (قِ) خوردن. (منتهی الارب). خوردن طعام را. (اقرب الموارد) ، پر کردن. (منتهی الارب). پرکردن شکم را. (اقرب الموارد) ، فرونشاندن طعام گرسنگی را. (منتهی الارب) ، به چرا بازداشتن شتران را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا