معنی هت - لغت نامه دهخدا
معنی هت
- هت
(قَسْ وَ) - پی هم نقل کردن کلام و حدیث را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه) ، نیکو راندن کلام را بسلامت. (منتهی الارب). نیکو بیان کردن کلام و حدیث را. (ناظم الاطباء). نیکو راندن کلام را. (از اقرب الموارد). سخن نیکو راندن. (زوزنی) ، پاره کردن جامه. (ناظم الاطباء). جامه پاره کردن. (منتهی الارب). پاره پاره کردن جامه. (اقرب الموارد) (تاج العروس) (معجم متن اللغه) ، دریدن عرض کسی را. (ناظم الاطباء) (تاج العروس) (معجم متن اللغه). روی گردانیدن. (منتهی الارب) ، ریختن آب را. (از اقرب الموارد). ریختن آب و مانند آن را. (ناظم الاطباء). پی در پی ریختن آب را. (از معجم متن اللغه) (تاج العروس). ریختن. (منتهی الارب). هت ّالسحابه المطر، پی در پی بارید. پیاپی بارید، فرود افکندن از مرتبه در اکرام. (منتهی الارب). پایین آوردن مرتبۀ کسی را در اکرام. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه) (تاج العروس) ، پی در پی رشتن زن. (از معجم متن اللغه) (اقرب الموارد) (تاج العروس). متابعت کردن زن در غزل. (منتهی الارب). متابعت کردن زن در دوک رشتن. (ناظم الاطباء) ، فروریختن برگ درخت را. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه). فروافتادن برگ درخت. (منتهی الارب) ، شکستن و خرد کردن چیزی را. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه) (تاج العروس). شکستن. (منتهی الارب) (دهار) (زوزنی) ، بشتاب سخن گفتن. (معجم متن اللغه).
- هت همزه، تلفظ کردن همزه را در کلام. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه).
- هت قوائم بعیر، صدا کردن پاهای شتر. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا