معنی هامده هامده (مِ دَ) مؤنث هامد: ارض هامده، زمین که در آن نه حیات و نه چوب و نه گیاه و نه باران باشد، نار هامده، آتش خاموش شده. (ناظم الاطباء) ، ثمره هامده، میوۀ گندیده سیاه گشته. (از اقرب الموارد). ج، هوامد لغت نامه دهخدا