جدول جو
جدول جو

معنی هار

هار
بنای شکسته، (از ’ه ور’) (از اقرب الموارد)، افتاده، (غیاث اللغات)، بارۀ افتاده، (دهار)، منهدم شونده، در اصل هائر است عین او را که همزه است و در اصل واو بود حذف کردند، خلاف قیاس مثل شاک نه مقلوب هائر است، چنانکه بعضی گمان برده اند زیرا که اعراب او مثل اعراب صحیح است نه مثل قاضی، (غیاث اللغات)، بنای شکسته ای که هنوز ویران نشده و نیفتاده باشد، رجل هار و هارٌ، مرد ضعیف افتاده ازسختی روزگار، (ناظم الاطباء)، و رجوع به هائر شود
لغت نامه دهخدا