گاهی به معنی ’وا’ و ’به’ می آید: هاگرفتن = واگرفتن: گفت این خواری به خود ها نگیرم، (اسکندرنامه)، قاتل عظیم بترسید و پشت ها داد، (اسکندرنامه)، گفت برو بپرس که طفغاچ کدام است و دست او هاگیر، (اسکندرنامه)، وگر گوید بگیرم زلف و خالش به کوتا هانگیری هاممالش، ، گاه در بعضی لهجه ها در اول پاره ای افعال درآید و ظاهراً تغییری در معنی نمی دهد: هادادن: خدا وقتی هامیده ور ور جماران هم هامیده