معنی ومض
- ومض (قَ طَ سَ)
- ومیض. ومضان. درخشیدن برقی بی آنکه پراکنده گردد در ابر، و آنچه از برق در نواحی ابر پراکنده گردد آن را خفو گویند، و آنچه به درازا درخشد و ابر را شکافد آن را عقیقه خوانند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج). درخشیدن بخنوه. (تاج المصادر بیهقی)
