معنی وط وط (قَ) بانگ کردن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : وطّ المحمل، صدا کرد کجاوه. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). وط الوطواط، بانگ کرد آن وطواط. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا