معنی وسن
- وسن (وَ سَ)
- آلوده. (آنندراج)،
{{اسم}} آلایش. آلودگی. (آنندراج) :
حضرتی کز قدر زیبد گرچه او
دامن همت بگرداند وسن
حارسش کیوان و برجیسش ندیم
آفتابش شمع و گردونش لگن.
امامی هروی (فرهنگ فارسی معین از فرهنگ رشیدی).
(ودر سروری با شین معجمه آمده است (وشن))
