سنجش کننده. وزن کننده. بسیار وزن کننده. (غیاث اللغات). آنکه بار سنجد. (مهذب الاسماء) (آنندراج). قپاندار. ترازودار. آنکه می سنگد و وزن میکند. (ناظم الاطباء) : همی نگردد، چندانکه دم زنی فارغ ز برکشیدن زر عطای او وزان. فرخی. ز بس کشیدن زر عطاش مانده شده ست چو پای پیلان دو دست خازن و وزان. فرخی. جهان دو قسمت باید ز بهر جود ترا یکی همه وزان ویکی همه ضراب. مسعود