جهنده باشد عموماً و تموج هوا را گویند خصوصاً. (آنندراج) (برهان). روان. (غیاث اللغات). وزنده. (ناظم الاطباء). در حال وزیدن: خیزید و خز آرید که هنگام خزان است باد خنک از جانب خوارزم وزان است. منوچهری. تا بادها وزان شد بر روی آبها آن آبها گرفت شکنها و تابها. منوچهری. زلفش کشید باد صبا چرخ سفله بین کآنجا مجال باد وزانم نمیدهد. حافظ