معنی ورک ورک (فَ قَ طَ) حبال، ورک ساختن رسن را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ، بر ورک تکیه نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تکیه کردن بر سرین. (برهان) لغت نامه دهخدا