جدول جو
جدول جو

معنی ورض

ورض
(فَ)
غائط تنک انداختن. (منتهی الارب) (آنندراج). نازک و رقیق مدفوع انداختن. (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، به یک بار خایه نهادن مرغ. (منتهی الارب) (آنندراج). تخم نهادن ماکیان یک بار بدون دشواری و سختی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا