جدول جو
جدول جو

معنی ورث

ورث
(فَ)
ارث. وراثه. رثه. تراث. ارثه. میراث گرفتن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به وراثه شود
لغت نامه دهخدا