معنی ورانبر ورانبر (کَ دَ) آن طرف. (برهان) (ناظم الاطباء). آن جانب. (ناظم الاطباء). آن سو. (برهان) (از ناظم الاطباء). جانب و طرف. (انجمن آرا) (آنندراج) : ناگه شبی ورانبر گردون برآمدم در خلوت وجود به پویش درآمدم. مولوی (از انجمن آرا) (از آنندراج) لغت نامه دهخدا