معنی ودر ودر (فَ) مست شدن چنانکه بیهوشی طاری گردد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) ، دور کردن و تبعید نمودن. (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا