یا وحیدالدین. پسر عموی خاقانی شاعر است: جان عطارد از تپش خاطر وجید چونان بسوخت کز فلک آبی نماندش. جان وحید را به فلک برد ذوالجلال تا هم فلک بجای عطارد نشاندش. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 892) چون من خطر زدم به فراق از پی وحید جان ازپی وحید برآمد بدان خطر. خاقانی. وحید ادریس عالم بود و لقمان جهان اما چو مرگ آمد چه سودش داشت ادریسی و لقمانی. خاقانی. حجه الحق عالم مطلق وحیدالدین که هست ملجاء جان من و صدر من و استاد من. خاقانی