به معنی بدست که به هندی اردو بالشت گویند. (از غیاث اللغات) (آنندراج). شبر. (ناظم الاطباء). مقدار مسافت مابین خنصر و ابهام است در موقع بازکردن دست که تقریباً چهار گره میشود و مقصود از کوتاهی هم هست. (قاموس کتاب مقدس). کدست و وژه. (ناظم الاطباء). فاصله ما بین انگشت نر و انگشت کوچک چون انگشتان را از هم بگشایند. (ناظم الاطباء) : تو بدین کوتهی و مختصری اینهمه کبر و نازبوالعجبی است یک وجب نیستی و پنداری کز سرت تا به آسمان وجبی است. جمال الدین عبدالرزاق. - وجب کردن، اندازه گرفتن با وجب. وژیدن. (ناظم الاطباء). - امثال: آشی برات بپزم که یک وجب روغن داشته باشد