جدول جو
جدول جو

معنی وتد

وتد
(وَ تِ)
میخ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، تندی درون گوش یا پیش آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، (در اصطلاح علم عروض). لفظ سه حرفی چون علی. (آنندراج) (منتهی الارب). وتد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). وتد درنزد اهل عروض سه حرف است که دوم یا سوم آنها ساکن باشد اگر وسط آن ساکن باشد همچون قول پس آن وتد مفروق است و اگر وسط آن متحرک باشد و آخرش ساکن مانند علی، وتد مجموع است. (از المنجد). رجوع به وتد شود
لغت نامه دهخدا