جدول جو
جدول جو

معنی وانهادن

وانهادن
(فَ دَ)
نهادن:
بس است این طاق ابرو ناگشادن
بطاقی با نطاقی وانهادن.
نظامی.
، مقرر کردن. نصب نمودن. نشاندن، پاها را به زیر نهادن، بازنهادن. عوض و بدل کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا