معنی وارو وارو مقابل رو، پشت، عکس، (از یادداشتهای مؤلف)، - وارو زدن در کاری، بعکس آن رفتار کردن، بخلاف آن رفتن، جهت مقابل آن برگزیدن، ، واروک، زگیل، رجوع به واروک شود لغت نامه دهخدا