برغ است و آن بندی باشد که در پیش آب از چوب و گل بندند. (برهان) (آنندراج) (از جهانگیری) (انجمن آرا). ورغ. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری) ، خندقی که در جلو دشمن بندند. (ناظم الاطباء) ، لحیم را گویند و آن چیزی باشد که طلا و نقره و امثال آن را بدان پیوند کنند. (برهان) (از ناظم الاطباء) ، آنچه تاک را بر آن بندند. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری) ، چوب بند و چفت انگور را نیز گفته اند. (از برهان). داربست و چفته و وادیج. (ناظم الاطباء) ، آنچه از درخت خرما برند. (آنندراج) ، گلیم. پلاس: شبانگاه همانروز بود که فرمودند امشب آن شب است که وارغ در گردن اندازیم و درخواست کنیم چون بامدادان آن ظالمان از گرد حصار بخارا به زودی برفتند و اهل بخارا خلاصی یافتند. (انیس الطالبین بخاری ص 119)