جدول جو
جدول جو

معنی وار

وار
رسم و عادت، (برهان) (جهانگیری) :
فرخ آنکس که وار خود بشناخت
کار خود را به وار خود پرداخت،
جامی (از جهانگیری)،
، طرز و روش، (غیاث)، نوبت، (جهانگیری) (آنندراج)، زمان، دور، واره:
وار آذر گذشت و شعلۀ آن
شعلۀ لاله را زمان آمد،
رودکی،
و رجوع به واره شود، دستور، (غیاث)، مهر و محبت، (برهان)
لغت نامه دهخدا