معنی نیمن
- نیمن (نیم مَ / مَ)
- نیم من. رجوع به نیم من شود: اندر دو من و نیم من آب بپزند تا به نیمن بازآید. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). بگیرند زردآلوی کشته و مویز سیاه دانه بیرون کرده... از هر یکی نیمن. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و در بعضی نسخه ها می پخته نیمن است و انگبین نیمن. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
