جدول جو
جدول جو

معنی نیکوحال

نیکوحال
سلامت، تندرست، (ناظم الاطباء)، سرحال، خوش حالت، (ناظم الاطباء)، خوش وقت، خوشحال، (فرهنگ فارسی معین)، سردماغ، قوی حال، رجوع به نیکوحالی شود: عایش، مرد نیکوحال، جبر، نیکوحال شدن، استجبار، درست و نیکوحال گردیدن، (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا