جدول جو
جدول جو

معنی نونشست

نونشست
نونشسته. تازه به شاهی رسیده. به تازگی بر تخت جلوس کرده:
جوان خیره سر بود و هم نونشست
فرستاده را تیز بنمود دست.
فردوسی
لغت نامه دهخدا