معنی نوشیدن
- نوشیدن (تَ)
- نیوشیدن. شنیدن. (آنندراج). استماع. شنیدن. شنودن. اطاعت کردن. نیز رجوع به نیوشیدن شود:
ندانند درمان آن را به بند
اگر بد نخواهی تو می نوش پند.
فردوسی.
گوش آن کس نوشد اسرار جلال
کاو چوسوسن ده زبان افتاده لال.
مولوی.
لیک کوته کردم آن گفتار را
تا ننوشد هر خسی اسرار را.
مولوی.
، گرفتن و هضم کردن. (ناظم الاطباء)
