معنی نوردیده نوردیده (نَ وَ دی دَ / دِ) پیچیده. ملفوف. لوله کرده، تاشده. تاکرده. ته کرده، طی شده. سپرده. پیموده. نعت مفعولی از نوردیدن است. رجوع به نوردیدن شود لغت نامه دهخدا