معنی نگزاییدن نگزاییدن (لَ نَ) آسیب نرساندن. مقابل گزاییدن. رجوع به گزاییدن شود: جمال خواجه را بینم بهار خرم شادی که بفزاید به آبان ها و نگزایدش صرصرها. منوچهری. آنکس که ز پشت سعد سلمان آید گر زهر شود ملک تو را نگزاید. مسعودسعد لغت نامه دهخدا