به شدن و برخاستن از بیماری در حالی که هنوز ضعف باقی است. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). از بیماری به شدن. (تاج المصادر بیهقی). نقوه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به نقوه شود، دریافتن. (تاج المصادر بیهقی). فهمیدن و دانستن. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از متن اللغه). نقه. نقاهه. نقوهه. نقهان. (متن اللغه). رجوع به نقه شود