جدول جو
جدول جو

معنی نقطه

نقطه
(نُ طَ)
خجک سیاهی بر سپیدی یا عکس آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، خجک که بر حرف معجمه گذارند. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). علامتی است شبیه کرۀ کوچکی که بر زبر یا زیر حروف معجم گذارند تا بدان بعض حروف را از بعض دیگر تمیز دهند، مانند تا و با و جیم و خا، و گاه آن را بین جملات نهند تا محل فصل و وقف کلام مشخص شود. (از اقرب الموارد). ج، نقاط، نقط. نقطه. رجوع به نقطه شود، مال گزیده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، سرخط. (از متن اللغه) ، مرکز. (المنجد). نقطهالدائره، مرکز دایره. (از اقرب الموارد). نقطۀ پرگار،مرکز پرگار. (از مهذب الاسماء). رجوع به نقطه شود
لغت نامه دهخدا