نغوشا. رجوع به نغوشا شود: ای نظامی کلکی بی سر و سامانی به نغوشاک و جهود و مغ و ترسا مانی. سخنگوی گشتی سلیمانت کرد نغوشاک بودی مسلمانت کرد. بوشکور (از لغت فرس). اندر وی (سمرقند) جایگاه مانویان است و ایشان را نغوشاک خوانند. (حدود العالم ص 66). بیرون ز یک پدر تو نغوشاک زاده ای من تا به سی پدر همه دین دار و دین خرم. سوزنی