جدول جو
جدول جو

معنی نظاره

نظاره
(نَظْ ظا رَ)
نگرندگان. (منتهی الارب). قومی که می نگرند به چیزی. (مهذب الاسماء). قومی که به سوی چیزی نظر کنند. (منتهی الارب) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد). قومی که به سوی چیزی نگران باشند. (ناظم الاطباء). رجوع به نظاره (ن ظ ظا ر / ر) شود، قومی که در جای مرتفعی می نشینند و صحنۀ نبرد را تماشا می کنند بی آنکه در جنگ شرکت جویند. (از المنجد) (از اقرب الموارد)، متنزه، و به تخفیف (ن ر) غلط است. (از متن اللغه)، آلتی است که در طرفین آن شیشه ای تعبیه شده و بدان اجسام دور را تماشا می کنند. (از المنجد). دوربین
لغت نامه دهخدا