جدول جو
جدول جو

معنی نضج

نضج
(غَ ضَنْ)
پختن و رسیدن و قابل خوردن شدن خرما و گوشت و جز آن. (از اقرب الموارد). و اسم از آن نضج و نضج است. (از اقرب الموارد). رجوع به نضج شود، یک سال گذشتن و باردار نشدن ناقه. یعنی طولانی شدن وقت زائیدن آن. (از اقرب الموارد) (از المنجد). گویند: نضجت الناقه بولدها. رجوع به نضج و نضج شود
لغت نامه دهخدا