سلطان حسین طالشی گیلانی مشهور به سلطان بیگ بن پناه بیگ، از خدمتگزاران امرای عهد قاجار و از شاعران قرن سیزدهم است، مدتی در شیراز بوده سپس به تهران آمده و سرانجام به گیلان بازگشته و به روایت هدایت ’از فحول شعرای این عهد بوده، قصیده و غزل را بس نکو می فرموده... در این یک دو سال (هنگام تألیف مجمعالفصحا، در حدود 1285) به رحمت ایزدی پیوسته’. او راست: کس به موئی نخرد رایحۀ ریحان را گر تو بر باد دهی کاکل مشک افشان را آخر ای غم ز دلم چند بدر می نروی اینقدر تنگ مکن جلوه گه جانان را. # راستی خواهی ز هر ملت مرا با چنین بت بت پرستی خوشتر است. # اثر از هستی کس عشق تو نگذاشت به دهر پرده از چهره برانداز که دیاری نیست. # ز هر کاری کنونم ترک جان به که آمد تیغ در کف ترک مستم. # هر نظری که بینمش روی نهان کندز من پستی بخت بین که از شیفته می رمد پری. # به هیچ وقت مرا خود دلی نبوده به دست ز دست ف تنه روی سپید و موی سیاه. (از مجمعالفصحا چ مصفا ج 6 ص 1082). و نیز رجوع به فرهنگ سخنوران شود