آلتی است آهنی که بدان کفشدوزان چرم را قطع کنند و به هندی راپی گویند. (غیاث اللغات). افزاری است صحافان و کفشدوزان و سراجان را که بدان پوست را ببرند و بتراشند. (برهان قاطع) (آنندراج) (انجمن آرا). و آن را شفره نیز گویند و به عربی ازمیل خوانند. (برهان قاطع). دست افزاری بود مر صحافان و کفش گران و موزه و سراج سازان و امثالهم را که بدان پوست را ببرند و بتراشند و بپیرایند و آن را به تازی ازمیل خوانند. (جهانگیری). شفره. محذی. (یادداشت مؤلف). و نیز رجوع به نشکرده شود: به نشگرده ببرید زن را گلو تفو بر چنین ناشکیبا تفو. بوشکور (از انجمن آرا). ، آهنی تیز است چون هلالی که بر جانب نیزه نصب کنند شکار گور را. ازمیل. (یادداشت مؤلف) ، تیغ دلاکان. (یادداشت مؤلف). رجوع به نشکرده شود: امروز باسلیق مرا ترسا بگشود بامداد به نشگرده. کسائی