جدول جو
جدول جو

معنی نشح

نشح
(غَ)
آب خوردن نه به سیری. (تاج المصادر بیهقی). کم از سیری خوردن آب را. (از منتهی الارب) (از آنندراج). آب خوردن نه به قدری که سیراب شود. (ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموارد)، آب خوردن آنقدر که شکم پر شود. (از المنجد) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). پرشکم خوردن (آب را) . (از منتهی الارب) (از آنندراج)، آب دادن اسب را به قدر تسکین. (منتهی الارب) (آنندراج). آب دادن حیوان را آنقدر که عطشش تسکین یابد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا